۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

از کی نام دهنمکی ، دهنمکی شد !




حتما میدونید دیگه چرا نام این بابا دهنمکیه دیگه ؟
اهه ! نمیدونید ؟؟
جونم براتون بگه :
توی جبهه به این بابا میگفتن « دهن مکی » !
برای اینکه توی جبهه ، برای رزمندگان اسلام ، با دهن ، مک میزده !
یه روز تقاضای مرخصی میکنه ، اون کسی که باید نام این رو توی لیست درخواستها مینوشته ، از بس عادت کرده بوده به این لقب ، مینویسه « دهن مکی » !
این لیست رو میفرسته برای فرمانده تیپ که برگ مرخصی ها رو صادر کنه.
فرمانده تیپ به این « دهن مکی » که میرسه ، کف میکنه که ای بابا ، اینجا زیر گوشه خودمون همچین کسی رو داشتیم و مجبور بودیم خود ارضایی کنیم !
سریعا بی سیم میزنه به گردان « دهن مکی » و به فرمانده اش میگه ، مردیکه منافق ، تو همچین کسی تو دست و بالت هست و به فرمانده ات خبر نمیدادی ، بگم سریه بعد تو رو هم بفرستن رو مین ؟ تمام !
اون یکی فرمانده که زرنگتر از این حرفا بوده ، پیش خودش میگه که اگه « دهن مکی » رو بدم بره ، دیگه خودمون باید سماق بمیکیم ، چی کار کنم چی کار نکنم که یه کلک به ذهنش میرسه و میگه قربان ، درباره کی صحبت میکنید ؟! تمام !
فرمانده میگه ، همین مردک ، « دهن مکی » ! تمام !
قربان ببخشید ، سوتفاهم شده ، نام این بابا « ده نمکی » است ! 
این کارش اینه که روی مرده ها نمک بپاشه که عفونت نکنند !
حالا اگه میخاین ، بگم بیاد خدمتتون ! تمام !
فرمانده ، میگه نه بابا اصلا حالم از مرده و مرده شور بهم میخوره ! تمام !
-----------
از اونجا شد که نام این بابا شد دهنمکی !
فکر کنم دیگه خودش هم نام اصلی اش رو به یاد نیاره.


.
.
.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر